چکیده
بازاریابی بینالمللی نقشی مرکزی به عنوان شرکتهای چند ملیتی (MNC) به دنبال فرصتهای بازار و توسعه جهانی دارد (داگلاس & کریگ، ۲۰۰۶). (Katsikeas ۲۰۰۳) پیشرفتهای در تئوری بازاریابی بینالمللی و عمل را مرور کرد و اشاره کرد که ادبیات آن زمان پتانسیل ترکیب اطلاعات موجود و ادغام یافتههای خاص زمینه برای حل مشکلات مدیریتی و تحریک فعالیتهای تحقیقاتی و تجاری آتی را دارد.علاوه بر این، همان نویسنده پس از آن نیاز به معرفی مفاهیم جدید در زمینه مسائل مدیریت بازاریابی بینالمللی انتقادی (Katsikeas، ۲۰۱۴) را بیان کرد.به عنوان مثال، شرکتهای چند ملیتی میتوانند پیش گستر، نوآور، و انعطافپذیر در بازاریابی بینالمللی خود باقی بمانند و از آن اجتناب کنند و در نهایت راکد شوند؟در پرتو معرفی مفاهیم جدید بازاریابی، محققان مفهوم بازاریابی کارآفرینی را به عنوان شناسایی پیش گستر و بهرهبرداری از فرصتها برای به دست آوردن و حفظ مشتریان سودآور از طریق رویکردهای نوآورانه به مدیریت ریسک، اعمال نفوذ و ارزش آفرینی توسعه دادهاند (موریس،وSchindehutte LaForg، ۲۰۰۲، ص. ۵).در رابط بین بازاریابی و کارآفرینی، بازاریابی کارآفرینی کانون تحقیقات از دهه ۱۹۸۰ بوده و به دنبال درک رشد شرکتهای کوچک و متوسط (به عنوان مثال، Bjerke & Hultman، ۲۰۰۲؛ هیلز، ۱۹۸۷؛ whalen & Akaka، ۲۰۱۶) است.در تحقیق بازاریابی بینالمللی، دیدگاههای نظری بازاریابی کارآفرینی بینالمللی طراحی شدهاست.